استاد محمد نوری رخ در نقاب خاک کشید

محمد نوری رفت
مثل خیلی‏ها نرفت که جاودانه شود که مدتها پیش جاودانه شده بود

هنوز اجرای زنده اش در مراسم چهره های ماندگار یادم هست
الان که این متن را می نویسم از اندوه فراغش اشک جاریست
و من در ذهنم زمزمه می کنم جان مریم چشماتو واکن
اخبار شبانگاهی امشب خبر داد بود از بستری شدنش و هزینه های گزاف درمان و نبود بیمه برای هنرمندان
.
.
.
بغض می کنم
وقتی فکر میکنم به خواهرزاده دو ساله ام که وقتی آهنگ نازنین مریمش را می شنید با همان سن کمش
آن چنان غرق لذت می شد که من کیفور می شدم
حیف شد
حیف شد
حیف
....


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کلیه نظرات حاوی الفاظ رکیک و توهین آمیز حذف می شوند

Real Time Web Analytics