مموتی و دوستان زبل

گفت یاران را چنین محمود ممه         یک لولو دارد می آید با رمه
جملگی باید که فکری در کنیم            همرهان باید که دفع شر کنیم
هر کسی آید بگوید فکر خویش          پیش از آن اما بگوید ذکر خویش
اولین یاری که پا در پیش داشت         شور و حال ِمفتی و درویش داشت
اوس اسی بودش همان کو عورتست    اوکه مرد سایه‌ی این دولت است
مذهب و دینش به جد اسلامی است      لیکن اما مکتبش ایرانی است
گفت باید با لولو نرمش نمود             آن سبیل ِگنده را چربش نمود
اولش با وی کمی سازش کنیم            بعد از آن دعوت به آرامش کنیم
ار چنین کردیم و او اهلی نشد            یا که سازش از در اصلی نشد
تا دم کهریزک او را می بریم            شیشه خالی را نشانش می دهیم
مطمئن باشید اگر ابرام کرد              یا خلاف میل ما اقدام کرد
بعد از آن دستور قتلش می دهیم          ریش و قیچی دست اهلش می دهیم
بین این نطق فصیح و پر ز بار          صادق اما بود خیلی بردبار
بعد از آنکه اوس اسی خاموش شد      تلخکی همراه چایی نوش شد
نئشگی وقتی به پایانش رسید            نوبت نطق دگر یاران رسید
صادق آمد جیب وی مملو ز پول        آن یکی جیبش ولی وافور و لول
گفت اگر یارانه را نفی اش کنیم          قصه را مانند این نفت اش کنیم
دیگر این لولو ندارد حس و حال        می شود اوضاع ِما را بی خیال
پول بیت المال ملی! می شود             من حساب کردم که خیلی می شود
جامعه بعدش، چو گردد بی رفاه         بنده هم رجعت کنم سوی سپاه
بعد از آن یک دکتری آمد به پیش        چهره اش اخمو و صورت غرق ریش
گفت ای یاران شما بس عاقلید            لیکن از الین اخم بنده غافلید
ما اگر با خشم  یک اخمی کنیم          یک جهانی را بدان زخمی کنیم
چاره اخم است و بد اخلاقی فقط         می کنیم اینگونه لولو را سقط

۳ نظر:

سهند گفت...

عالی، دست مريزاد!

Unknown گفت...

آفرین بر تو جوان رند و تیز
شعر تو برّنده و بس تر تمیز

Unknown گفت...

@سهند = قربان شما
==================
@ هواپیما لطف دارید آقا

ارسال یک نظر

کلیه نظرات حاوی الفاظ رکیک و توهین آمیز حذف می شوند

Real Time Web Analytics